شهر اولین ها

تبریز-Tabriz2018

شهر اولین ها

تبریز-Tabriz2018

آذربایجان ، غیرتش را به دنیا نشان داد!

آذربایجان ، غیرتش را به دنیا نشان داد!


 

در کشوری که نامش ایران ، دولتش جمهوری و حکومتش اسلامی است هیچکس نباید زجر بکشد  !

زمین لرزه با دنیای هموطنانمان چه ها که نکرد و دفتر زندگی چه کسانی را که نبست !

طبق اصل 24 قانون اساسی « نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند » . پس در هیچ جامعه ای نمی توان مدعی تکریم حقوق بشر بود اما دموکراسی در آن وجود نداشته باشد و آزادی بیان نداشت .

زلزله اخیر آذربایجان با هزار بدبختی و مصیبت ، یک دنیا آرزو را کفن کرده و دل میلیونها انسان را به لرزه درآورد ، چه آنهایی که در بطن حادثه بودند و چه آنهایی که با شنیدن اخبار و مصیبت وارده غرق در ماتم شدند ؛ وقوع زلزله و کشته شدن جمعی از هم استانی ها و ترک زبانم آن هم در شب قدر ، داغی بود بر دل مردم غیور ، متعصب و شجاع آذربایجان که به جای قرآن به سر شدن ، خاک به سر شدند ؛ اما داغ دیگر دیدن مردانی بود که غریب تر از زنانی که ناله می کردند و کودکانی که اشک می ریختند هنوز نمی دانستند آنها را چگونه آرام کنند ؛ تسلیت در مقابل داغ این عزیزان واژه ای است کوچک اما چه کنیم که زبانمان عاجز است و قاصر و چاره ای نداریم جز اینکه به این بسند کنیم .

هر چند که در حوادثی نظیر زلزله نمی توان به بهانه غیرقابل پیش بینی بودن از بار مسئولیت و عواقب عظیم این حادثه شانه خالی کرد . اما عده ای از مسئولین کشوری و استانی که سوء مدیریتشان در حادثه اخیر کاملاً مشهود بود به راحتی دم از غیرمترقبه بودن این زلزله زدند و عده ای هم عدم اطلاع از وجود گسل در این منطقه را بهانه ای برای فرار از بار مسئولیت خود قرار دادند . مسئولان محترم ؛ این بار با از دست دادن هزاران نفر نفس راحت کشیدیم که خدا را شکر به خیر گذشت اما در حادثه بعدی معلوم نیست بتوانیم نفس راحت بکشیم یا نه ؟! این روزها روزهایی هستند که همه باید یک بیت را مکرر بخوانیم که بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش زیک گوهرند

برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب برید

فرزین رضایی (دانشجوی حقوق) تبریز

print.cs_farzin@yahoo.com

www.farzin-rezaie.mihanblog.com

  

 

هراس و اضطرابی که در خاک آذربایجان دمیده بود و روزهای بحرانی که شاهدش بودیم اگرچه به ظاهر دور شده اند اما وضعیت بلاتکلیف و سخت معیشتی برای هزاران خانواده آسیب دیده از زلزله ، بخصوص کودکانی که پدر یا مادر خود را از دست داده اند هنوز در وضعیت قرمز قرار دارد ، چگونه می توان پلک بر هم نهاد در حالیکه خاک مزار عزیزان هنوز به آب دیده تر است ، چگونه می توان آرام شد در حالیکه آذربایجان داغدار است هنوز ، داغدار کودک 7 ساله ای که مجال پیدا نکرد روز اول مهر با رخت نو راهی مدرسه شود ، داغدار عروسی که کفن ، رخت عروسی اش شد یا مادری که آرزوی دیدن فرزند سربازش را با خود به گور برد .

در خطاب به بعضی از مردم به ظاهر دین دار و مسلمان کشورمان می خواهم سخنانی گلایه آمیز بگویم :

احیاء در شب بیست و سوم خوش گذشت ؟ گناهانتان پاک شد ؟ الان دیگر عذاب وجدان که ندارید ؟ با شما هستم ، ای آنهایی که قرآن به سر گرفته بودید ، در مراسم شب های قدر ، اندکی دورتر از شماها ، جایی که شاید مظلوم ترین جای تاریخ است ، مردمانی محروم از همه چیز که زمینشان ناجور لرزیده بود و هزاران نفر زیر آوار مانده بودند بجای کمک کردن به آنها آن هم در شب بیست و سوم ، در ایام شهادت ابر مرد تاریخ که نیت و کارش کمک به نیازمندان و فقیران بود ، عزاداری و شب زنده داری کردید ، مگر خدایتان نمی گوید دست نیازمندان را بگیرید ؟! خدایتان بی نیاز بود ، کتاب خدا را باید بر زمین می گذاشتید که بندگان خدا زیر آوارند و به کمک آنهـا می شتافتید ! آیا می دانید موقع قرآن به سر گرفتن شما ، کودکی هم در این حین مشغول شمردن این بود که چند نفر از خانواده اش باقی مانده است ؟ سوالم از شما این است که مظلومیت ملت آذربایجان آیا واقعا اندازه مظلومیت شهدای بقیع ارزش نداشت که حداقل به حال این عزیزان هم گریه می کردید و مرهمی برای دردهایشان می شدید ؟ خداوکیلی ثواب کدام یک بیشتر بود ؟! قضاوت با خودتان !!!

اگر در یک سرزمین کفر حوادث غیرمترقبه ای رخ دهد حق نداریم آن را عذاب الهی بدانیم ، مگر اینکه خود را خدا بدانیم چه برسد به سرزمین الهی آن هم در ماه مبارک رمضان و در شب های قدر که خداوند این شب ها را برای بخشیدن خلق کرده نه برای عذاب ! سوال این است که چرا در ماه مبارک رمضان که صبح تا شب لیالی قدر از همه جا صدای مناجات ، دعا ، مداحی و گریه و زاری بلند است و همه شبکه های تلویزیون ، تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کنند در جامعه احساس امنیت ، راحتی ، رفاه و آسایش وجود ندارد ؟ دلیلش را می دانید ؟ شاید نه ، اما دلیلش خیلی روشن است و آن هم اینکه ایمان و اعتقاد وجود دارد ولی با لباس ظلم ، جور ، خیانت و گناه پوشانده شده است . در کشورهایی مثل ژاپن و آمریکا و فرانسه و یا سایر کشورهای اروپایی که زلزله ای با 5/7 ریشتر زمین را می لرزاند و به کسی آسیبی نمی رسد آیا می توانیم بگوییم زور خداوند نرسیده است ؟ مسلماً نه ؛ پس آسیب ها و کشته هایی که در حادثه اخیر شاهدش شدیم همه اشان تقصیر بی مسئولیتی افرادی بود که باید با مقاوم سازی خانه های روستایی جلوی این اتفاق ها را می گرفتند که متاسفانه نگرفتند ، پروفسور بهرام عکاشه ـ پدر علم زلزله شناسی ایران ، در مورد مقاوم سازی ساختمان های کشورمـان می فرمایند : « نمی توانیم قوانین طبیعت را به سخره بگیریم بلکه باید همانند ژاپن و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی به مقاوم سازی ساختمان های خود بپردازیم » . ای کاش دولت طرحی را به اجرا می گذاشت که مردم تحت هر شرایطی نسبت به مقاوم سازی منازلشان اقدام می کردند ، نه تنها این کار انجام نشد بلکه باعث گرانی های زیادی هم شدند که مردم خودشان از فکر مقاوم سازی بیرون رفتند .ای کاش زلزله شمالغرب کشور عبرتی باشد برای بعضی از مسئولان کشوری نسبت به اینکه تا فاجعه ی دیگری سایر هموطنانمان و مخصوصاً روستاییان را بی خانمان نکرده ، به مقاوم سازی و بازسازی ساختمان های آن عزیزان اقدام جدی بکنند . شایــــد هـم منتظر رخ دادن زلزله ی دیگری هستند که سایر مردمان روستایی را هم بی خانمان کند و بعد به فکر دادن وام های کم بهره و درخواست کمک و مقاوم سازی ساختمان های به باد رفته باشند .

ورزقان ( قارا داغ ) ؛ شهرستانی که حقش این نبود !

شهرستان ورزقان با داشتن تاریخ 9 هزار ساله که باعث افتخار این خاک و بوم است و معدن مس سونگون که در نوبه خودش دومین معدن ایران شناخته شده و تامین کننده 40 درصد مس کل کشورمان هست و ماهانه میلیاردها دلار درآمد داره ، آیا حق همچنین شهرستانی این است که حتی یک بیمارستان نداشته باشد و با وجود ثروت های فراوان موجود در کوه های این شهرستان ، مردمانش محروم و محروم باشند ؟ در قرن 21 ، آن هم با این همه پیشرفت ، داشتن خانه های چوبی در روستاهای مملکتمان مخصوصاً آذربایجان ، معنایش چیست ؟! آیا باید حتماً زلزله رخ می داد تا مسئولین وام های کم بهره به این عزیزان اختصاص می دادند ؟ چه عیبی داشت قبل از اینکه هزاران نفر از عزیزانمان می مردند و بی خانمان می شدند این کار انجـام می گرفت ؟! شاید بتوان خانه و کاشانه این عزیزان را به خودشان بازگرداند ، اما جان از دست رفتگان را هم می توانید به عزیزانشان برگردانید ؟؟؟!!! می دانید با سه هزار میلیارد تومانی که به باد فنا رفت و هیچ خبری ازش نشد چند هزار خانه روستایی کاگلی را می شد مقاوم سازی کرد ؟ اصلاً اگر کمک های مردمی نبود خدا وکیلی سازمان هلال احمر چـــکار می کرد ؟ کمک های کلان نقدی که ورزشکاران ، مراجع تقلید ، کشورهای اروپایی و سایر ملت عزیز کردند نه تنها نفهمیدیم که در مناطق زلزله زده صرف شدند یا نه بلکه حتی نفهمیدیم که در کجا صرف شدند ؟ مسئولان محترم ، جوابی دارید ؟! نمی دانم جواب اشکهای این انسانهای مظلوم را چه کسی خواهد داد ؟ این قربانیان غریب را چه کسی خواهد توانست غمگساری و تسکین بدهد ؟ این غم بزرگ ، زمانها ، سختی ها و دلتنگی ها می برد تا آرام شود ، کجاست آن یاری کننده ای که تا انتها همدل و همسفر با این عزیزان باشد ؟ هم وطنان آسوده بخوابید ؛ چرا که وجدان ها بیدارند ! می دانم که سرداست و پاییز ، گرسنه اید و باران می بارد ، مادران می نالند و اشکهایشان نابودم می کنند و هنوز در انتظار جگرگوشه هایشان هستند و زخمی و داغ دار هستند . مسئولان و مردم عزیز ببینید زلزله با دنیای هم وطنان آذری امان چه کرد ؟؟؟!!!

هم وطن و هم زبان عزیزم :

با تو سوختم ، با تو اشک ریختم اما بیش از همه از بی غیرتی خود و بعضی ها آتش گرفتم ، از اینکه گنج عالم در اختیار داریم ولی برادران و خواهرانم در حسرت از دست رفتن خانه کاگلی هستند ، خاک بر زندگی من که نانی در سفره داشتم ولـی بی دغدغه گرسنگی فرزند تو را خوردم  . مرا ببخش که به فکر همه عالم بودم ولی از تو عزیزکم غافل ، ببخش بی غیرتی این به ظاهر مسلمان را . ببخش !

خدایا نگاه میکنی ؟ دل خوشی این کودک را میبینی ؟ او دلش را به جای عروسک های رنگارنگش به رادیویی خوش کرده است ، رادیویی که تنها یادگار خانه اشان است ، رادیویی که شاید از او بگوید ، از دردهایش و یا از نیازهایش ! اما برای درد این دختر ، نه می توان گریه کرد و نه می توان فریاد زد بلکه برای این گونه دردها فقط می توان نگاه کرد و بی صدا شکست ؛ راستی خدایا ، کودک منتظر خبری از خانواده اش است ! چرا رادیو سکوت کرده است ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

 

حال سخنانی در مورد سازمان صداو سیما

در بحث پخش برنامه خنده بازار ، متاسفانه مسئولان صداوسیما و کارگردان تبریزی این برنامه اظهار بر این فرمودند که از زلزله شمالغرب کشور اطلاعی نداشتند و بخاطر همین برنامه خنده بازار را پخش کرده بودند ؛ اولاً سوال بنده از عزیزان و مسئولان محترم صداوسیما این است که چطور با فرسنگ ها فاصله ای که با ممالک دیگر داریم ، وقتی در دورترین جای جهان آن هم با این همه فاصله ، اتفاقی می افتد همان لحظه خبردار می شویم و آن اخبار ، تیتر خبرهای روزانه امان می شود اما از اتفاقات داخل کشورمان غافلیم ؟؟؟!!! جالب است مگر نه ؟! دوماً هنگام کسب مدال توسط ورزشکاران ایرانی در روز شنبه (‌۲۱ مرداد) از پخش آهنگ‌های شادمانی خودداری کردید ، اما شب هنگام با پخش برنامه «خنده بازار» حرمت هموطنانی را که عزیزان خود را در این زلزله از دست داده بودند ، نگه نداشتید و شکستید ، پس چطور شد موقع پخش نکردن آهنگ های شادمانی از زلزله اطلاع داشتید ولی بعد از آن که برنامه خنده بازار را پخش کردید هیچ اطلاعی نداشتید ؟؟؟!!!تازه ، گلایه ی مردم آذربایجان از این سازمان این است که این موضوع را پوشش مناسب نداده و آن گونه که باید مردم می خواستند ، به سرعت به کمک آنها نشتافتند. دلخوری‌ها و ناراحتی‌ها از مدیریت ضعیف افرادی است که هم در پوشش خبری و هم در کمک‌رسانی ضعیف به آسیب دیدگان مقصرند .در چند روز اول زلزله همه مشغول عکس گرفتن و فیلم برداری از مناطق آسیب دیده بودند اما الان خیلی کم رنگ و کم رنگ تر شده است و اینمردمان خیلی به کمک ما هر چند که کوچک هم باشد احتیاج دارند ،کمی آنها را دریابیم . سوماً ضد و نقیض های بسیار زیادی در سخنان مسئولان کشوری و استانی نسبت به آمار کشته شدگان مشهود و قابل لمس بود که خودش جای سوال دارد ! اصلاً اگر روزی بخواهند نام سازمان صداوسیما را تغییر بدهند به نظر من بهتر است نامش را بگذارند : « شبکه سانسور ! » ؛ تصاویر ، آمارها ، فیلم ها و انتقادهای مردمی که صداوسیما آنها را سانسور کرد خیلی زیاد بود که متاسفانه قابـل گنجایش در این متن نیست اما تا کی می خواهید به این سانسورها ادامه دهید ؟! کی واقعیت ها را نشان خواهید داد ؟ به نظرتان دیگر بس نیست ؟ تا کی به این روند ادامه خواهید داد ؟ لااقل می گذاشتید مردم و مسئولانی که نمی توانستند از نزدیک شاهد این فاجعه باشند حداقل از رسانه ملی ، حقیقت آنچه که اتفاق افتاده بود را می دیدند ! اگر واقعاً بنیان اصلی صداوسیما سانسور کردن است پس چرا تظاهرات و انتقادهایی که در جوامع دیگر علیه دولت ها می شود را سانسور نمی کنید و به وضوح نشان می دهید ؟! ای کاش روزانه که پیشرفت ها ، افتتاح های مکان های دولتی ، اختراع ها و سایر امتیازات مثبتی که در رسانه ملی پخش می کنید ، در کنار این ها هفته ای یکبار هم درد ملت را به تصویر بکشید ، کاستی ها و خواسته های مردم را نشان دهید و از مسئولان جواب بخواهید و پیگیر شوید تا عمل کنند . نه اینکه در روزی که ملت آذربایجان خودشان داغدار و غمگین بودند از قدس و روزش حرف بزنید که آذربایجان و ملتش را هم خدا کریم است . مگر نه ؟! نمی دانم تا کی به این روند ادامه خواهیـد داد ... ؟؟؟!!! تا کـــی ... ؟! ای کاش می توانستم ادامه دهم ...

تصویر مادرانی که در غم از دست دادن فرزندان عزیز و جگر گوشه هایشان گریه می کنند و ناله سر می دهند .

گریه کن مادر ، خون گریه کن بر نعش فرزندانت ، انگار خون فرزندانت به رنگینی خون بحرینی ها و لبنانی ها نیست و ترسم هم از آن است که خونی که به نیت آذربایجان دادیم به سوریه یا بحرین برود  ، اشک بریز مادر ، بر کودکانت که دیروز پس از شیطنت های کودکانه اشان با زبانت عاقشان میکردی و در دل دعایشان ، گریه کن مادر ،  بر نعش ما زنده نمایان به واقع مرده گریه کن . به اشک بشوی چرک و خون را از این سرزمین پاک ، سرزمینی که حتی حاضر نیست خبری از وضع تو  به دیگران بدهد .

واقعا درد بزرگی است عزیزان را از دست دادن و اینکه فریاد بزنی و شنونده ای نباشد ، حرفی که می خواهم بزنم بغض امانم نمی دهد اما می گویم تا این بغض بشکند ، دلم می خواهد فریاد بزنم اما ... ؛ پیرمردی که می بینید ، عزیزانش را از دست داده است ، او در یکی از روستاهای کاملاً تخریب شده ، موقع خداحافظی گفت : بمانید و یک استکان چای را مهمان ما باشید . گفت مالمان را از دست داده ایم نه جانمان را و هنوز در بدنمان جانی داریم که بتوانیم مهمان نوازی کنیم !!!! آن وقت بود که تمام موهای بدنم سیخ شد و گفتم خدایا ما کجا و این ها کجا ؟!

سخنی با رئیس جمهور :

معمولاً همه جای دنیا رسم این است که وقتی حادثه ای رخ دهد سران کشورها اگر در سفر هم باشند برنامه های خودشان را نیمه تمام و ناقص رها کرده و به کشور خودشان برمی گردند . رئیس جمهور عزیز ، مشغله کاری جنابعالی آنقدر زیاد بود که فرصتی برای زلزله زده های آذربایجانی نداشتید ؟! آذربایجانی هایی که غیرت ، تعصب و شجاعتشان به دنیا ثابت شده است آیا حقشان این بود که رئیس جمهورشان بعد از هفته ها به آنها سر بزند ؟ براستی در این شرایط آیا رفتن به مناطق زلزله زده واجب بود یا زیارت مکه و مدینه ی مستحب ؟؟؟!!! درست است حال آدم خراب پرسیدن ندارد اما آقای احمـدی نژاد ، دستانشان که گرفتن دارد ! مگر نه ؟! رهبر کشورمان بعد از گذشت سه روز از نزدیک شاهد این فاجعه شده و این درد عظیم را به هم زبانی های خودشان تسلیت گفتند آیا مشغله کاری و اداری اتان از ایشان هم زیادتر بود ؟؟؟!!! زمانی که در المپیک داورها به ورزشکاران ایرانی رای منصفانه ای ندادند ، دستور دادید که با آنها نیز همانند قهرمان ها رفتار شود و مبالغی نیز به آن‌ها تعلق بگیرد اما برای این مردم که در خاک و خون غلتیده‌ بودند چه کاری انجام دادید ؟؟؟!!!متاسفانه کشور ما در زمین لرزه های بالای 5/5 ریشتر ، مقام اول را در دنیا داراست که جای خود دارد اما سخن اینجاست که بیشترین تلفات و آمار را هم داراست . بنا به گفته پروفسور بهرام عکاشه ، در هیچ جای دنیا زلزله 7 ریشتری کشته بر جای نمی گذارد ، اما جناب آقای رئیس جمهور چه شده است که در مملکت ما 7 ریشتر نه ، بلکه 6 ریشتر ، هزاران نفر کشته بر جای می گذارد ؟ دلیلش چیست ؟! جواب بدهید ! یک ضرب المثل قدیمی است که « آفتاب زیر ابر نمی ماند و بالاخره روزی نمایـــــان می شود و آن وقت است که می فهمیم در هوای ابری دنبال چه بودیم » منظور از این حرف واضح است اما با اجازه واضح تر می کنم  ؛ آقای رئیس جمهور نزدیک به 50 بیمارستان استان آذربایجانشرقی در مقابل زلزله مقاوم نبودند و نیستند ! اما سال ها بود که هیچ کس گزارشی بر مقاوم نبودن بیمارستان های استان نداده بود ولی حادثه اخیر این موضوع را نمایان و ثابت کرد که بیمارستان ها مقاوم نبوده و پیمانکاران ، ناظرین ، مهندسان و عوامل ساخت و ساز این بیمارستان ها خیانت عظیمی کرده اند ، اگر حادثه اخیر شمالغرب کشور اتفاق نمی افتاد کی می توانستیم بفهمیم که این خیانت ها صورت گرفته است ؟؟؟ پس با یک ضعف مدیریت بسیار عظیمی مواجه هستیم که فکر می کنم اگر این طور پیش برود در زلزله بعدی بیمارستان هایمان را هم از دست بدهیم و جایی برای معالجه آسیب دیدگان نداشته باشیم که آن وقت باید به حالمان گریست !اگر خیانت فقط در بیمارستان ها باشد جای شکر دارد که حداقل زلزله اخیر خیانت آنها را نمایان کرد ، اما روزانه ، خیانت ها ، ظلم ها و جورهای عظیمی در این مملکت علیه ملت می شود ولی کسی نیست که آنها را نمایان کند ؟! جناب رئیس جمهور و مسئولان عالی رتبه کشور ، جواب و تاوان این ظلم های عظیم را چه کسی خواهد داد ؟؟؟ چه کسی ؟! ... . دیگر سکوت می کنم که جسارت بیش از این جسارت است !کاش می توانستم ادامه دهم .

آقای رئیس‌جمهور محترم !جواب اشک‌های این مرد را می توانید بدهید ؟ یا می خواهید این بیچاره را هم با حرفهای مضحکه دارتان به تمسخر بگیرید ؟ اصلاً جوابی برایش دارید ؟! آقای رئیس‌جمهور محترم !!!

می خواهم از زبان این کودک معصوم و بی گناه ، به خدای خودش ، گلایه کنم :


 

می گویم خدایا به کدامین گناه زمینشان را لرزاندی و قلبشان را شکافتی ، سرنوشتشان را رقم زدی یا گناهانشان را ؟ افطاری اشان نصیب خاک و گل شد ، آخه چه عجله ای بود خدایا ؟ بندگانت که تمام نشده بود ! نمی دانم تاریخ انگار می خواهد برگردد ، شاید آذربایجان یک بار دیگر می خواهد بخوابد ! خدایا به کدامین گناه دلشان را لرزاندی و خانه اشان را پر از خاک کردی اما لااقل دیگر قلب هیچ مادری را نلرزان ، دستان زمخت پدرانشان زیر خاک سنگ شده اند ، کیست که آنها را تسکین دهد خدایا ؟ دل کوچک این کودکان طاقت تحمل این همه داغ را ندارد ، شاید داغ دلشان عالم را به آتش کشد ، قلب کوچک کودکان زیر خاکت طاقت نیاورد و آمدند نزد تو خدایا ، شاید هیچ کس صدایشان را نشنود ، دوباره بلرزان زمینت را به امید آنکه شنوا شوند دیدگانمان ، این روزگار را هم بلرزان ، درد می کند همه این دنیا ، بگذار التیام یابد درد این فرزندان ، روزگاریست که سفره اشان زیر خاک و گل مانده است ، شاید بخواهند نزد تو سحری بخورند ، خداوندا کدام دعا نزد تو عزیز است ؟ کدام شخص نزد تو گرامی است ؟ بگو تا صدا زنم و وساطتشان کنم به نزد تو تا دیگر هیچ وقت ، هیچ پدر و مادری داغ و غم از دست دادن فرزندش را بر دلش نداشته باشد !!! الهی آمین

قول خانه داده بودید نه کانکس و چادر

تقریباً نزدیک دوماه است که از زلزله آذربایجان زمان می گذرد و همانطوری که در رسانه ها دیدیم و شنیدیم بعضی از مسئولان عالی رتبه کشوری قول داده بودند که طی دوماه خانه های به باد رفته این عزیزان را بازسازی کرده و به خودشان تحویل دهند نه اینکه بعد از گذشت این همه مدت ، صداوسیما مراحل خاکبرداری روستاهای آسیب دیده ، چادرهای بدون حریم شخصی و ناامن و تصویر سیل هایی که چادر آن عزیزان را روانه آب می کند با افتخار نشان داده و در ادامه مسئولان بگویند که خانه و کاشانه ای که سیل برده ، دوباره در اختیار این عزیزان گذاشته خواهد شد . ای کاش مسئولان قبل از اینکه قولی بدهند اول فکر کنند بعد حرف بزنند تا مردم هم روی قولی که به آنها داده می شود بتوانند حساب کنند . غیرت ، تعصب ، شجاعت و همتی که مردم آذربایجان در کمک و یاری به این عزیزان نشان دادند در هیچ جای دنیا تابحال دیده نشده بود . اگر کمک و یاری این عزیزان نبود آن وقت خدا می دانست که باقیمانده های این حادثه هم از درد و رنج دق می کردند و می مردند . شما را قسم به اعتقادات و ایمانتان درد مردم را بفهمید و لمس کنید و فکری به حالشان بکنید و وعده های عمل نشدنی را ندهید .

پدر جان مرا ببخش از اینکه نتوانستم برایت چادری بیاورم . برایت آب ، نان ، خرما و ... آوردم ، گفتی دخترم آنجا خوابیده است . جلوی چشم نا محرمان . گشنه بمیرم بهتر است ... پدر جــان شرمنده ام ، شرمنده دستهای چروکیده ات ، شرمنده قامت خمیده ات ، شرمنده غرورت که در مقابل دیگران له می شود ، اما سکوت می کنم ولی سکوتی که شاید هزاران بار از زخم های دل تو زجرآور تر است ؛ پدرجان نه تنها من ، بلکه تمام آذربایجان شرمنده ات است .

هر چقدر فکرکردم  نتوانستم مطلبی بر عکس پایینی پیدا کنم ، دلم گرفت و اشک مجالم نداد،یاد روز عاشورا افتادم و جدائی یاران ؛ خدایا به احترام روز عاشورا و گلوی خونین حضرت علی اصغر ، به احترام دلهره و بی قراری حضرت رقیه و آه حضرت زینبوبه احترام ساکنان خیمه های خراب شده و سوخته  ،بر پدر این غنچه پر پر شده تحمل آقا امام حسین وبر مادرش صبر حضرت زینب عنایت فرما . خدایا یعنی این هم امتحان ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

و در آخر ، دو عکس بدون توضیح اما جالب



سخن نویسنده :

هدف از نوشتن این مقاله این است که صدای مردمان مظلومی باشم که صدایشان به جایی نمی رسد . شاید در سهم کوچک خودم به عنوان قطره ای از دریا بتوانم کمک عظیمی به این عزیزان بکنم و این مطلب حاصل تلاش و زحمت شبانه روزی بنده است که احساس ها ، خواسته ها و شرایط مردمان مظلوم زلزله زده آذربایجان را حس و درک کرده و به نثر کشیده ام تا شاید دلشان کمی آرام شود و به عنوان یک فرد تبریزی غیور و متعصب بر خود وظیفه دانستم قدمی مثبت در راستای بیان حرف ها و ناگفته های این عزیزان برداشته باشم و غیرت و تعصب آذربایجانی هایی که از آن دم می زنیم را به دنیا نشان دهم و ثابت کنم که شهامت ، شجاعت ، جسارت و تعصب آنها دروغ نیست .

ضمناً این مقاله را در راستای سوء استفاده شبکه های خارجی بر علیه مملکت خودمان ننوشته و هیچ وقت اجازه این را نخواهم داد که دشمنان این خاک و مرز و بوم از قلم من بر علیه کشورم استفاده کنند یا آن را بدزدند چون من خودم را متعلق به سرمایه یک ملت مظلوم می دانم و امید این را دارم که در راه شکوفایی کشورم و آذربایجانم هیچ چیزی را دریغ نکنم .

چیزی که در نوشتن این سرمقاله مرا آزار داد بی تفاوتی و عدم پذیرش مطبوعات کشوری و یا استانی نسبت به چاپ این سرمقاله بود ، رئیس جمهور کشورمان در جایی بیان فرموده اند که 42 روزنامه علیه دولت می نویسند ، اما دکتر عزیز ، بنده حتی یک روزنامه کشوری هم نتوانستم پیدا کنم که این سرمقاله را چاپ کند چه برسد به 42 روزنامه ! ضمناً باوجود این که مقاله بنده علیه دولت نبود چاپ نشد ، اگر علیه دولت بود آن وقت چه اتفاقی می افتاد ؟! خدا می داند ؟! در آخر هــم می خواهم گلایه ای از سردبیران و مدیران مسئول این روزنامه ها بکنم نسبت به اینکه فقط عادت به چاپ مطالبی را دارند که به نفع و سود خودشان است و انتقادی درش وجود ندارد ولی مطالبی که درد ملت را بیان می کند چاپ نمی کنند ، از شرق ، اعتماد ، جام جم و همشهری گرفته تا آرمان و دولت و ایران . امیدوارم آنها هم روزی به خود بیایند و به درد این ملت مظلوم بخورند و حرفهایشان را به مسئولان انعکاس دهند . شاید مسئولان خواسته ما را ندانند . چه عیبی دارد با چاپ آنها سخن ملت را به گوش مسئولان برسانیم و ثوابی هم کرده باشیم . همیشه قرار نیست ثواب و منفعت مادی باشد . سود و نفع یک بار هم اگر معنوی باشد هم به این دنیا و هم به آخرتمان بس است . والسلام

 

خدایااگر روزی فراموش کردم که خدای بزرگی دارم  تو فراموش نکن که بنده کوچکی داری ، با نوازشی و یا تلنگری آرام  ، وجودت ، همراهی ات و مهربانی و بزرگی ات را برایم یادآوری کن . 

فرزین رضایی (دانشجوی حقوق) تبریز

print.cs_farzin@yahoo.com

www.farzin-rezaie.mihanblog.com

  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد